سومین کارگاه کتابخوانی متا با اشتراک جمعی از علاقمندان مطالعه کتاب و دانشجویان دایر گردید.
کتاب “روح آواره شرق (سرگذشت پر ماجرای سید جمالالدین افغانی)” نوشته دکتر محمد عماره، فیلسوف، متفکر، نویسنده، محقق و عضو آکادمی پژوهشهای اسلامی در دانشگاه الازهر قاهره میباشد که به زبان عربی نوشته شده است دکتر عماره با نوشتن کتابها و پژوهش های علمی در مورد دانشمندان اسلام که نقش بارزی در بیداری افکار عمومی جوامع اسلامی داشته است، خدمات شایانی در بلند بردن سطح دانش عامه و برطرف نمودن خلای موجود در حوزه میراث فکری و فرهنگی جوامع اسلامی داشته است. نسخه عربی این کتاب توسط مهران موحد نویسنده و پژوهشگر اهل افغانستان به زبان فارسی برگردانیده شده است.
کتاب یک اثر پژوهشی میباشد که به بررسی زندگی، نسب نامه، مذهب فقهی، فعالیت های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی افغانی همچنان مبارزات، دستاورد ها و در آخر نیز به فشرده سوانح، خصوصیات فیزیکی و اخلاقی و چگونگی درگذشت سید جمالالدین افغانی می پردازد.
سید محمد جمال الدین فرزند سید صفدر و از خاندان صاحب نامی در افغانستان است که در سال ۱۲۵۶هجری (۱۸۳۸ میلادی) در روستای اسعد آباد کنر که از ولایات شرقی افغانستان بشمار می رود پا به عرصه گیتی گذاشت، اعضای این خاندان قبیله پرشماری را در خطه کنر تشکیل میدهد و مردم افغانستان به دلیل انتساب این خاندان به خانواده پیامبر گرامی اسلام به آنها احترام گذاشته بزرگشان می دارند ولی به دلیل بعضی از مسائل سیاسی خانواده افغانی از کنر تبعید شده و بدین گونه روانه “اسد آباد” همدان ایران شدند. از آن جایی که دولت ها همواره مایل اند هویت شخصیت های نامدار و محبوب را بنام خودشان بکنند و شرایط امنیتی و بی توجهی دولتمردان افغانستان به حفظ داشته های فرهنگی شان نیز باعث گردید تا زمینی برای پهن کردن دامنه اختلاف مردم دو کشور در رابطه به منسوب بودن سید جمال به افغانستان و ایران ایجاد شود ولی محمد عبده در این کتاب با آوردن دلایل و منابع مأخذ به تصدیق محل زادگاه سید جمال که افغانستان میباشد می پردازد. در باب چگونگی مذهب فقهی سید جمال نیز منسوب بودن وی به مذهب حنفی تایید شده است ولی خودش در جواب چنین سوالی فقط به “ من مسلمانم” اکتفا نموده و در برخی موارد با مذاهب چهار گانه همدست و در بعضی موارد نیز مخالف بودنش را به زبان آورده است.
افغانی علوم ابتدایی را نزد پدر آموخت و در ۱۰ سالگی به حفظ قرآن کریم آغاز نمود و در جریان چند ماه توانست قرآن کریم را حفظ نماید، افغانی در این مدت به آموختن مقدمات و مبادی دستور زبان عربی پرداخت و علاقه وی به مسایل دینی باعث شد تا در بحث های دینی اشتراک نموده و به آموختن علوم تفسیر، حدیث، فلسفه، منطق، کلام، اصول فقه بپردازد ولی وی تنها به فراگیری علوم دینی اکتفا نکرده و به فراگیری علوم ساینسی نیز آغاز نمود و از اینجا بود که دست بالایی در علم پزشکی، ریاضی کالبد شگافی مردگان و علم نجوم بدست آورد. سید جمال برای فراگیری و نیز انجام فعالیت هایش نخست به شهر های گونه گون ایران سفر نمود و بعدا فراتر از ایران به هند، عربستان, افغانستان، سویس، مصر و آستانه پایتخت سلطنت عثمانی، فرانسه، انگلستان، روسیه، آلمان و عراق سفر نموده و تجربیات زندگی سیاسی و فکری خود را بدست آورد.
فعالیت های سیاسی و فکری سید جمال در جغرافیا های متنوع از سراسر جهان شکل گرفت که تعداد از آنها قرار ذیل میباشد؛ منسوب شدن به سِمت نخست وزیری در دستگاه حکومتی محمد اعظم خان در افغانستان ، کسب عضویت مجلس اعلای معارف در آستانه، رهبری نخستین حزب شرقی ملی گرا بنام حزب میهنی آزاد در مصر، تاسیس مجله العروة الوثقی در پاریس، میانجیگری در حل و فصل مسئله های اساسی کشور های متعدد و برپایی مجالس، مبارزات و جنبش های متعدد که هر یک تاثیر فراوان در تنویر افکار عمومی و ایجاد فرصت های اصلاح طلبانه و سازنده در جوامع اسلامی نموده است
آثار سید جمال؛ تاریخ افغان، شرح الاظهار، الزوراء، التوضیح و التلویح، الجغمینی، تذکره الطوسی، مزهر بن وضاح، حکومت های شرقی، روح البیان فی الانکلیز و الافغان، رساله نیچیریه، اندر باب اوضاع کنونی فارس، سرزمین فارس و ده ها مقالات و نوشته های پر محتوا که در نشریه های کشور های متفاوت به چاپ رسیده است.
هرچند در مورد چگونگی درگذشت این روح آواره شرق تعابیر گوناگون وجود دارد اما روایت های که از منابع موثق نقل شده دال بر آن است که وی مسموم شده بود، اما با در نظر داشت بعضی منابع دیگر سید جمال به مدت پنج ماه تمام از درد و بیماری رنج میبرده ولی توجهی به حال بیمار وی از طرف سلاطین عثمانی صورت نگرفته است تا اینکه در سال ۱۳۱۴ هجری قمری که مطابق با ۱۸۹۷ میلادی می گردد چشم از جهان میپوشد و پیکر سید جمال در سال ۱۹۴۴ میلادی از ترکیه به زادگاهش اصلی اش منتقل گردید.
از مطالب کتاب به گونه آشکارا معلوم می گردد که سید جمال در این دنیای با وسعت پهناورش محل مناسب و درخور که بتواند داشته های فکری و بهسازگرش را جامه عمل بپوشاند و بدین گونه اتحاد جوامع اسلامی را برقرار نموده و ریشه استعمار غرب و امپریالیسم را از این جوامع نابود کند، نتوانست دریابد زیرا از یک طرف مداخلات غرب و از طرف دیگر سیاست های منطقه باعث شد تا تمام داشته هایش فقط در قالب کتاب ها و مقالات چاپ شده و نشده و جنبش های ناتکمیل بماند، و مکرراً به شکل آواره گونه به کشور های گونه گون تبعید شود و خودش را در نقطه آغازین دریابد ولی با وجود تمام ناملایمات روزگار باز هم به سراغ امید دیگری برای تحقق آرزو هایش بشتابد.