تصوف به معنای درست آن، تلاشی برای تهذیب نفس و رسیدن به مراتب بالای معنویت از طریق عبادات، اعمال صالحه،اجتناب محرمات و منکرات و تقرب به خداوند متعال است.
خداوند متعال میفرماید:
“رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ.”سوره بقره: آیه 129
ترجمه:
«پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز که آیات تو را بر آنان بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و آنان را پاکیزه (تزکیه) کند؛ بیتردید تو توانای حکیم هستی.»
این آیه نشان میدهد که یکی از وظایف اصلی پیامبر- صلی الله علیه و سلم – علاوه بر تعلیم کتاب و حکمت، تزکیه و اصلاح ،تزکیه و تهذیب نفس مردم است تا آنان را به سوی کمال و قرب الهی هدایت کند.
پیامبر اکرم -صلیالله علیه وسلم- فرموده اند:
«أَلَا إِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ.»
ترجمه: «آگاه باشید که در بدن پارهای گوشت وجود دارد که اگر اصلاح شود، تمام بدن اصلاح میشود و اگر فاسد شود، تمام بدن فاسد میگردد؛ آگاه باشید که آن قلب است.»
( متفق علیه ، صحیح بخاری، حدیث شماره 52، و صحیح مسلم، حدیث شماره 1599)
«إِنَّ أَحَبَّكُمْ إِلَى اللَّهِ أَحَاسِنُكُمْ أَخْلَاقًا.»
ترجمه: «همانا محبوبترین شما نزد خداوند، کسانی هستند که اخلاقشان نیکوتر است.»
(سنن ترمذی، حدیث شماره 1162)
«الْمُجَاهِدُ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ فِي اللَّهِ.»
ترجمه: «مجاهد کسی است که در راه خدا با نفس خود جهاد کند.»
(صحیح مسلم، حدیث شماره 66)
مسیر تصوف زمانی مقبول و مشروع است که بر اساس اصول و ارزشهای اسلامی و در هماهنگی کامل با عقاید و احکام شرعی باشد. تصوف حقیقی همان دستیابی به مرتبهای است که در آن انسان به تعبیر حدیث نبوی به درجه و مرتبه ی «احسان» میرسد؛ یعنی چنان خداوند را عبادت میکند که گویی او را میبیند.
“أن تعبد الله كأنك تراه فإن لم تكن تراه فهو يراك “
به عنوان مثال و نمونه علما و متصوفینی چون حسن بصری،عبد الله بن مبارک، ،رابعه عدویه، عبدالقادر جیلانی،خواجه عبدالله انصاری، امام ربانی مجدد ألف ثانی و دیگران از پيشوايان تصوف و عرفان حقیقی و پویا در تاریخ اسلام اند.
با این حال، در طول تاریخ، شکلهایی انحرافی از تصوف و طریقت های صوفی نیز پدید آمده است که نه تنها با اصول شریعت اسلامی در تضاد بوده، بلکه باعث گمراهی مردم و دور شدن آنان از روح اصیل اسلام شده است. تصوف جعلی و انحرافی معمولاً با ارتکاب اعمالی چون خرافات، اوهام، و رفتارهای غیرشرعی همراه است. این گونه تصوف نه تنها کمکی به تعالی روحانی انسان نمیکند، بلکه همچون مواد مخدر عمل کرده و مسلمانان را از حقیقت اسلام و پویایی احکام آن دور میسازد.
از جمله رویکردهای انحرافی در این گونه تصوف، میتوان به ترویج خرافات و قصههای جعلی اشاره کرد که ذهن و فکر مردم را به سوی اوهام سوق میدهد. همچنین، این تصوف انحرافی اغلب با تشویق به تنبلی، گوشهنشینی و رهبانیت همراه است، حال آنکه اسلام دین عمل، تعادل و پویایی است. برخی از رهبران این گونه تصوف، با منع مردم از تحصیل علوم عصری و عقلانی، آنان را از پیشرفت و آگاهی محروم ساخته و فرهنگ اطاعت کورکورانه را در میان پیروان خود ترویج میکنند.
الله متعال می فرماید:
“وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا.” سوره حدید: آیه 27:
ترجمه: «و رهبانیتی را که خود ابداع کردند؛ ما آن را بر آنان مقرر نکرده بودیم، مگر برای جلب خشنودی خدا؛ ولی حق آن را رعایت نکردند.»
در حدیث صحیح است که:
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: جَاءَ ثَلَاثَةُ رَهْطٍ إِلَى بُيُوتِ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَسْأَلُونَ عَنْ عِبَادَةِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَلَمَّا أُخْبِرُوا كَأَنَّهُمْ تَقَالُّوهَا، فَقَالُوا: وَأَيْنَ نَحْنُ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَدْ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ. قَالَ أَحَدُهُمْ: أَمَّا أَنَا فَإِنِّي أُصَلِّي اللَّيْلَ أَبَدًا. وَقَالَ آخَرُ: أَنَا أَصُومُ الدَّهْرَ وَلَا أُفْطِرُ. وَقَالَ آخَرُ: أَنَا أَعْتَزِلُ النِّسَاءَ فَلَا أَتَزَوَّجُ أَبَدًا. فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ: أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كَذَا وَكَذَا؟ أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لَأَخْشَاكُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّي أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّي وَأَرْقُدُ، وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي.
(صحیح بخاری، حدیث شماره 5063)
ترجمه: «انس بن مالک روایت میکند: سه نفر به خانههای همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم آمدند و درباره عبادت پیامبر پرسیدند. هنگامی که به آنان خبر داده شد، گویا آن را کم شمردند و گفتند: ما کجا و پیامبر کجا؟ خداوند گناهان گذشته و آینده او را بخشیده است. یکی از آنان گفت: من همیشه شب را به نماز میگذرانم. دیگری گفت: من همیشه روزه میگیرم و افطار نمیکنم. سومی گفت: من از زنان کنارهگیری میکنم و هرگز ازدواج نمیکنم. پس رسول خدا صلی الله علیه و سلم نزد آنان آمد و فرمود: آیا شما همانهایی هستید که چنین و چنان گفتید؟ به خدا سوگند، من از همه شما بیشتر از خدا میترسم و پرهیزگارترم؛ اما روزه میگیرم و افطار میکنم، نماز میخوانم و میخوابم، و با زنان ازدواج میکنم. پس هر کس از سنت من رویگردان شود، از من نیست.»
این گرایشهای تصوف منحرف، به جای ارتقاء معنوی و اصلاح اجتماعی، سبب رکود فکری و عملی مسلمانان میشود. تصوف انحرافی با ارائه تصویری غیرواقعی از دین، مردم را به سمت ترک مسئولیتهای اجتماعی و فاصله گرفتن از زندگی فعال سوق میدهد. چنین رویکردهایی، نه تنها با تعالیم اسلام که بر تلاش، دانشاندوزی، و اصلاح جامعه تأکید دارد، مغایر است، بلکه ابزار دست استعمارگران برای تضعیف امت اسلامی بوده است.
در این میان، نمیتوان نقش استعمار و قدرتهای استعماری را در تقویت و حمایت از تصوفهای منحرف نادیده گرفت. آنان با سوءاستفاده از این گرایشهای انحرافی، تلاش کردهاند اسلام را از محتوای حقیقی آن تهی کرده و مسلمانان را از اصول دینشان منحرف سازند.
بنابراین، نیاز است که میان تصوف حقیقی و انحرافی تفاوت قائل شویم. تصوف حقیقی همان زهد و عرفانی است که بر اساس شریعت اسلامی بنا شده و هدف آن تقرب به خداوند و اصلاح نفس است. اما تصوف انحرافی با رفتارهایی چون قبرپرستی، تقدیس مفرط پیر و مرشد، ترویج خرافات و قصههای ساختگی، و فرهنگ اطاعت کورکورانه، هیچگونه جایگاهی در دین ندارد.
برای حفظ اصالت تصوف و عرفان اسلامی، باید از معیارهای شرعی استفاده کرد. این معیارها ما را قادر میسازد تا تصوف راستین را از خرافات و انحرافات جدا کرده و به جایگاهی که شایسته اسلام و تعالیم آن است، بازگردیم. تنها با این رویکرد میتوان مسلمانان را از آسیبهای انحرافات عرفانی و تصوف جعلی در امان نگه داشت و آنان را به مسیر تعالی و تقرب الهی هدایت کرد.
تصوف انحرافی ابزار سوءاستفاده از دین
تصوف انحرافی، علاوه بر انحرافات معنوی و عملی، به ابزاری برای سوءاستفاده از احساسات دینی مردم تبدیل شده است. بسیاری از پیران جعلی و ساختگی که از کمترین آگاهی از علوم شریعت بیبهره و حتی بیسواد اند، از تصوف و مریدان خود بهعنوان ابزاری برای منافع شخصی و تجاری استفاده میکنند. این افراد، دین و عرفان را به وسیلهای برای کسب نفوذ و قدرت بدل کرده و از احساسات پاک دینی مردم برای تأمین اهداف دنیوی و خودخواهانه سوءاستفاده مینمایند.
حکومت های مستبد نیز برای تقویت پایه های حکمرانی خود از گروها و طریقت های تصوف انحرافی و خرافات حد اکثر استفاده را می کنند و با حمایت از طریقت های صوفی منحرف و رهبران این آنها مردم را به قبول پادشاهی و حکومت خود و اطاعت بی چون و چرا وا می دارند.
افزون بر این، جریانهای سکولار افراطی و دشمنان دین نیز، در زیر لوای عرفان و تصوف انحرافی، تلاش میکنند تا اسلام را از متن زندگی و جامعه کنار بزنند. آنان با بهرهگیری از گروههای تصوف منحرف، همواره کوشیدهاند تا آموزههای اصیل اسلامی را تضعیف کرده و مسلمانان را از مسیر صحیح دین دور سازند. این جریانها، بهویژه با دامن زدن به رفتارهای خرافی و ترویج انحرافات، در جهت تخریب چهره واقعی اسلام و عرفان اسلامی عمل میکنند.
بسیاری از این گروههای تصوف انحرافی، به ابزار دست دشمنان اسلام تبدیل شدهاند و در موارد متعددی علیه علمای راستین، دعوتگران حقیقی، و حرکتهای بیداری اسلامی بهکار گرفته میشوند. این گروهها، به جای تقویت ایمان و ارزشهای اسلامی، با ایجاد تفرقه و اختلاف در امت اسلامی، در خدمت اهداف جریانهای ضداسلامی قرار گرفتهاند.
بنابراین، شناخت و تمایز میان تصوف حقیقی و انحرافی از اهمیت ویژهای برخوردار است. تصوف حقیقی، که بر اساس شریعت اسلامی بنا شده، هدفی جز تعالی معنوی و اصلاح فرد و جامعه ندارد. اما تصوف انحرافی، به دلیل ماهیت تجاری و ابزارگرایانهاش، نه تنها در این مسیر گام برنمیدارد، بلکه با سوءاستفاده از احساسات دینی مردم، زمینه را برای تضعیف اسلام و ارزشهای آن فراهم میکند.
بازگشت به اصول اصیل اسلام و مقابله با خرافات و انحرافات، وظیفهای است که بر عهده علمای راستین، اندیشمندان و تمام مسلمانان آگاه است. بدون این آگاهی و هوشیاری، امت اسلامی در معرض خطرات جدی قرار خواهد گرفت.
و الله الموفق و الهادي إلي سواء السبيل.
پروفیسور دکتر فضل الهادي وزین