پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در آگوست ۲۰۲۱، روابط روسیه و افغانستان وارد مرحلهای جدید و پر از پیچیدگیها و تناقضها شده است. مسکو اگرچه طالبان را هنوز بهطور رسمی بهعنوان دولت مشروع به رسمیت نشناخته، اما از طرف دیگر در سطوح دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی تعاملاتی محتاطانه و واقعگرایانه با این گروه برقرار کرده است.
روسیه تاکنون روابط دیپلماتیک، تجاری و اقتصادی با طالبان ایجاد کرده، اما نحوه برخورد این کشور با حاکمان جدید کابل همچنان با احتیاط همراه است؛ بهگونهای که با گذشت نزدیک به چهار سال از تسلط طالبان، هنوز حاضر به شناسایی رسمی حکومت آنها نشده است.
برای درک بهتر ابعاد روابط، نحوه برخورد و تعامل روسیه با حکومت گروه طالبان، میتوان این روابط را در قالب پنج شاخص اصلی بهصورت زیر مورد بررسی قرار داد.
نگاه امنیتی: تهدید تروریست های بین المللی، داعش و نگرانی از بیثباتی در آسیای مرکزی
مهمترین دغدغه روسیه در قبال افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان، گسترش ناامنی و تروریسم فراملیتی است. پس از تسلط طالبان بر افغانستان، این کشور به پناهگاه امنی برای گروههای تروریستی و شبهنظامیان خارجی تبدیل شده که از کشورهای مختلف، تحت عناوین گوناگون در افغانستان حضور دارند و فعالیت میکنند.
اگرچه این گروهها تاکنون تهدید جدی و مستقیمی برای امنیت منطقه، بهویژه کشورهای آسیای مرکزی ایجاد نکردهاند، اما در بلندمدت و بهویژه در صورت نبود کنترل مؤثر از سوی طالبان یا بروز اختلاف میان این گروهها و اداره کابل، احتمال تبدیل آنها به تهدیدی بالفعل برای امنیت منطقهای و حتی جهانی وجود دارد.
بهعنوان نمونه، امان الدین منصور یکی از فرماندهان ارشد نظامی طالبان که مسئولیت فرماندهی امنیتی ولایت بدخشان را نیز بر عهده دارد، در مصاحبهای گفته است: «در صورت اجازه امیرالمؤمنین ملا هیبتالله، ما در ظرف چند روز میتوانیم تاجیکستان را فتح کنیم.» چنین اظهاراتی، همراه با شواهد و گزارشهای مشابه، بر نگرانیهای امنیتی کشورهای همسایه دامن زده است.
امان الدین منصور از فرماندهان ارشد طالبان که گفته بود تاجکستان را فتح خواهیم کرد
در کنار این، مسکو بهطور خاص نگران فعالیت شاخه خراسان گروه داعش (IS-K) در شمال و شمالشرق افغانستان است؛ چرا که این گروه میتواند امنیت متحدان نزدیک روسیه در آسیای مرکزی، از جمله تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان را بهطور جدی تهدید کند. رزمایشهای مشترک میان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در نزدیکی مرزهای افغانستان، گواهی روشن بر عمق این نگرانیهای امنیتی است.
تعامل دیپلماتیک بدون بهرسمیتشناسی رسمی
روسیه اگرچه سفارت خود در کابل را باز نگه داشته و با مقامهای طالبان در سطوح مختلف دیدار داشته است، اما همچنان طالبان را بهطور رسمی بهعنوان دولت افغانستان به رسمیت نشناخته است. این سیاست، بخشی از رویکرد دوگانه و تاکتیکی مسکو است: تعامل برای حفظ نفوذ، بدون پذیرش هزینههای حقوقی و بینالمللی مشروعسازی طالبان.
روسیه در چهار سال اخیر، با اتخاذ رویکردی عملگرایانه و محتاطانه، روابط خود را با حکومت طالبان در افغانستان گسترش داده است؛ با اینحال، هنوز بهصورت رسمی این گروه را بهعنوان دولت مشروع افغانستان به رسمیت نشناخته است. سیاست مسکو در این زمینه بر پایه تعامل دیپلماتیک و حفظ نفوذ منطقهای استوار است، بدون آنکه هزینههای سیاسی و حقوقی بهرسمیتشناسی بینالمللی طالبان را متحمل شود.
از اکتبر ۲۰۲۱، روسیه میزبان نشستهای متعددی با حضور نمایندگان طالبان بوده که مهمترین آنها نشست موسوم به “فرمت مسکو” است. در این چارچوب، طالبان فرصت یافتهاند در کنار قدرتهای منطقهای مانند چین، ایران، هند و کشورهای آسیای مرکزی، در مذاکراتی درباره آینده افغانستان شرکت کنند. این نشستها علاوه بر مشروعیتبخشی غیررسمی به طالبان، فرصتی برای روسیه فراهم کردهاند تا نقش فعالی در مدیریت بحران افغانستان ایفا کند.
در سالهای بعد، روسیه یک دیپلمات معرفیشده از سوی طالبان را بهعنوان کاردار سفارت افغانستان در مسکو پذیرفت و سپس قراردادهایی برای واردات نفت، گاز و گندم با طالبان به امضا رساند. همچنین، وزیر خارجه طالبان، امیرخان متقی، در چندین نشست منطقهای در مسکو و کازان شرکت کرده و بهعنوان “مهمان ویژه” مورد استقبال قرار گرفته است.
در نوامبر ۲۰۲۴، حتی دبیر شورای امنیت روسیه، سرگئی شویگو، به کابل سفر کرد و با مقامات ارشد طالبان دیدار داشت؛ نشانهای از تعمیق روابط امنیتی و سیاسی در سطح عالی. نقطه اوج این رویکرد، در آوریل ۲۰۲۵ رقم خورد، زمانیکه دادگاه عالی روسیه طالبان را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد؛ اقدامی که راه را برای گسترش تعاملات رسمیتر هموار ساخت. سرانجام در ژوئن ۲۰۲۵، روسیه سفیر معرفیشده از سوی طالبان را پذیرفت، هرچند این اقدام نیز همچنان در چارچوب عدم شناسایی رسمی باقی ماند.
این مجموعه اقدامات نشان میدهد که روسیه، بدون عبور از خط قرمز بهرسمیتشناسی بینالمللی، در حال تقویت حضور و نفوذ خود در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان است. این سیاست، نهتنها بازتابی از ملاحظات ژئوپلیتیکی و امنیتی مسکو است، بلکه تلاشی برای پر کردن خلأ ناشی از خروج آمریکا و ناتو از منطقه نیز به شمار میرود.
در ادامه روند تعاملات دیپلماتیک بدون شناسایی رسمی، اخیراً نیز محمد زبیر ودان، سرپرست سفارت افغانستان تحت کنترل طالبان در ترکیه، با الکسی ایرخوف، سفیر فدراسیون روسیه در آنکارا دیدار و گفتوگو کرده است. در این ملاقات، دو طرف درباره روابط دوجانبه در حوزههای سیاسی و اقتصادی بحث و تبادل نظر کردهاند و آخرین تحولات مرتبط با مناسبات میان افغانستان و روسیه را بررسی نمودهاند. این دیدار، نمونهای دیگر از دیپلماسی فعال طالبان در فضای بینالمللی و آمادگی مسکو برای حفظ ارتباط با ساختارهای دیپلماتیک وابسته به این گروه، حتی در خارج از مرزهای افغانستان است. چنین تعاملاتی تأکید میکند که روسیه، ضمن تداوم سیاست عدم شناسایی رسمی، در عمل به گسترش مناسبات و حفظ کانالهای ارتباطی با طالبان، چه در داخل و چه در سطح نمایندگیهای خارجی افغانستان، ادامه میدهد.
محمد زبیر ودان سرپرست سفارت افغانستان در انکارا و الکسی ایرخوف سفیر روسیه در انکارا
منافع اقتصادی: فرصتها و محدودیتها
در چهار سال گذشته، روابط اقتصادی میان روسیه و افغانستان تحت حاکمیت طالبان، بهویژه در حوزههای نفت، گاز و گندم، بهطور قابل توجهی گسترش یافته است.
در سپتامبر ۲۰۲۲، نخستین قرارداد بزرگ اقتصادی میان دو کشور امضا شد که شامل واردات سالانه یک میلیون تن پترول، یک میلیون تن دیزل، ۵۰۰ هزار تن گاز مایع (LPG) و دو میلیون تن گندم از روسیه به افغانستان بود. این قرارداد با تخفیفهایی نسبت به قیمتهای جهانی ارائه شد و بهعنوان گامی مهم در جهت کاهش انزوای اقتصادی افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت تلقی شد. (tasnimnews.com, Ariana News)
بر اساس آمار صنعتی، در فاصله ژانویه تا نوامبر ۲۰۲۳، عرضه گاز مایع روسیه به افغانستان از طریق ریلی به بیش از ۱۷۶ هزار تن رسید که بیش از دو برابر میزان تحویل داده شده در مدت مشابه سال ۲۰۲۲ بود. نیمی از این حجم از کارخانه پالایش گاز اورنبرگ تحویل داده شده است. (39289420.khabarban.com, ایسنا)
در حوزه گندم، روسیه سالانه دو میلیون تن گندم به افغانستان صادر میکند. این صادرات بخشی از تلاشهای روسیه برای افزایش صادرات مواد غذایی به کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا است. (SALAM WATANDAR – Farsi)
در مجموع، حجم تجارت سالانه میان کابل و مسکو حدود ۳۰۰ میلیون دلار برآورد میشود و انتظار میرود با افزایش سرمایهگذاریها و واردات محصولات نفتی و پلاستیکی از روسیه، این رقم بهطور قابل توجهی رشد کند. (44741682.khabarban.com)
با این حال، محدودیتهایی نیز در این همکاریها وجود دارد. عدم شناسایی رسمی طالبان توسط روسیه، تحریمهای بینالمللی و مشکلات بانکی، از جمله چالشهایی هستند که میتوانند بر توسعه بیشتر روابط اقتصادی دو کشور تأثیرگذار باشند.
روسیه، خروج غرب و معادله دشوار تعامل با طالبان
هرچند خروج ایالات متحده و نیروهای ناتو از افغانستان در اوت ۲۰۲۱ باعث خرسندی روسیه شد و بهنوعی یک پیروزی ژئوپلیتیکی برای مسکو تلقی شد، اما واقعیتهای میدانی افغانستانِ تحت سلطه طالبان، معادله امنیتی و سیاسی پیچیدهای را برای کرملین ایجاد کرده است. در ظاهر، حذف حضور نظامی غرب از مرزهای جنوبی آسیای مرکزی فرصت مهمی برای کاهش فشار ژئوپلیتیکی بر روسیه فراهم کرد؛ با اینحال، بهجای دولتهای نهادگرا و نیمههمسو، اکنون گروهی قدرت را در کابل در دست دارد که نهتنها افراطگراست، بلکه فاقد ساختار حکمرانی همهشمول، ظرفیت نهادی و تعهد به موازین حقوق بشر بینالمللی است.
از منظر روسیه، طالبان با نادیدهگرفتن حقوق زنان، حذف اقلیتهای سیاسی و قومی از ساختار قدرت، و سرکوب نهادهای مدنی، به حکومتی غیرقابل پیشبینی تبدیل شدهاند. مهمتر از همه، پذیرش و پناهدادن به گروههای شبهنظامی ازبک، تاجیک و حتی چچنی، که پیشینه درگیری با دولتهای منطقهای دارند، زنگ خطری جدی برای امنیت ملی روسیه و متحدانش در آسیای مرکزی بهشمار میرود. حضور گروههایی چون حزبالتحریر، جنبش اسلامی ازبکستان، یا جنگجویان تاجیکتبار در شمال افغانستان، بهویژه در ولایات فاریاب، بدخشان و تخار، این نگرانی را تشدید کرده است که طالبان یا توان یا اراده مهار این عناصر را ندارند و چهبسا در آینده از آنها بهعنوان ابزار فشار استفاده کنند.
در چنین شرایطی، طالبان نمیتواند برای روسیه شریک قابل اعتمادی بهحساب آید. با این وجود، نبود جایگزین سیاسی مؤثر و تثبیتشده در افغانستان، مسکو را ناگزیر ساخته تا تعامل محتاطانه خود با طالبان را ادامه دهد. این تعامل نه از روی اعتماد، بلکه ناشی از محاسبه راهبردی است؛ روسیه نمیخواهد افغانستان را بهطور کامل به خلأ بیثباتی یا به میدان مانور قدرتهای رقیب واگذار کند.
در نتیجه، تعامل روسیه با طالبان، بیش از آنکه ناشی از همسویی ایدئولوژیک یا اعتماد دوجانبه باشد، محصول یک ضرورت ژئوپلیتیکی است. کرملین با درک تهدیدهای پنهان ناشی از حاکمیت طالبان، تلاش دارد از طریق گفتوگو، حضور دیپلماتیک، و ابزارهای امنیتی غیرمستقیم، هم نفوذ خود را در کابل حفظ کند و هم از سرایت افراطگرایی به مرزهای جنوبیاش جلوگیری کند. این یک «تعامل در سایه بیاعتمادی» است که تا پیدایش جایگزین سیاسی پایدار در افغانستان، ادامه خواهد یافت.