کتاب ۱۹۸۴، یکی از آثار مشهور و پر خواننده در ادبیات جهان است که توسط اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول نوشته شده است. اورول در سال ۱۹۰۳ در هند به دنیا آمده و در سال ۱۹۵۰ در لندن درگذشت.
او در خانوادهای فقیری متولد شد. پدر جورج اورول یک کارمند دولتی در هند بود. خانواده وی پس از مدتی زندگی در هند، به انگلستان مهاجرت کردند و جورج تحصیلات ابتدایی خود را در انگلستان به پایان رسانید. باهوش بالای که داشت او برای تحصیلات عالی در یکی از بهترین دانشگاههای انگلیس پذیرفته شد، اما ترجیح داد به هند برگردد تا در آنجا برای دستگاه سلطنتی بریتانیا به عنوان افسر پلیس کار کند.
اورول در هند متوجه فقر و بیعدالتی و تأثیر بریتانیا بر اوضاع موجود شده بود. تجربه کار تأثیر عمیقی بر او گذاشت و او را به شدت به یک منتقد امپریالیسم تبدیل کرد و بدین سبب دیگر نمیخواست در آن نقشی ایفا کند. بدین منوال تصمیم گرفت تا شغل دیگری برای خود بیابد. در نتیجه تصمیم گرفت برای ادامه عمر خود راه نویسندگی را برگزیند، و این بود که اورول در سال 1928 از دستگاه سلطنتی بریتانیا استعفا داده و به نوشتن آثار چون؛ آس و پاس در پاریس و لندن، تنفس هوای تازه، قلعه حیوانات، ۱۹۸۴، دختر کشیش و آثاری متفاوت دیگر پرداخت.
جنگ جهانی اول و دوم که در زمان حیات اورول به وقوع پیوست تاثیر عمیقی بر نگرش سیاسی او گذاشت زیرا فعالیت داشتن در میدان سیاست و میدان جنگ، اورولِ که به شدت علاقمند سیاست بود را به یک نویسنده منتقد سیاسی مبدل ساخت.
۱۹۸۴ که خود در قالب داستان تخیلی در سال ۱۹۴۸ نوشته شده است، دارای محتوای منتقدانه سیاسی در نقدِ مدل حکومتی تمامیت خواه و یا دیکتاتور به رشته تحریر درآمده است.
رمان، داستان زندگی وینستون اسمیت را روایت می کند، کسی که به عنوان یک عضو«حزب» در وزارت حقیقت آن زمان کار میکند، دولت وقت دارای یک نظام حکومتداری دیکتاتوری است که توسط حزب حاکم به رهبری “برادر بزرگ” و یا “ناظر کبیر” اداره میشود. انسان ها در این نظام تحت اداره رژیمی سختگیر که همهجا حضور دارد، زندگی میکنند. حزب به منظور حذف کامل شورشهای سیاسی و سلب آزادی افراد به یک سلسله اقدامات کنترلی دست میزند که استفاده از تله اسکرین و یا صفحه سخن گو یکی از مهمترین این ابزار ها محسوب میشود. این صفحه که وظیفه ثبت و فرستادن تصاویر و صدا ها را دارد، در هر مکانی حتی حریم شخصی افراد نصب است و به شکل متواتر زندگی انسان ها را تحت نظر گرفته و معلومات آنرا برای حاکمیت موجود گردآوری میکند.
“جنگ صلح است
آزادی بردگی است
نادانی توانایی است”
این اشعار است که بر نمای سفید وزارت حقیقت، محل کار وینستون نصب است، و به نوعی به جنگ، بردگی و نادانی مشروعیت می بخشد. وینستون و همکارانش در این وزارت به تغییر حقیقت و واقعیت ها می پردازند و رسانه ها و تمام منابع اطلاعاتی تحت کنترل حزب با استفاده از پروپاگاندا و شستشوی مغزی، اطلاعات را طوری تغییر داده و دستکاری می کنند که به نفع حزب تغییر کرده و همه به آن باور نمایند.
خانواده یکی دیگر از واحد های پرکاربرد حزب برای نظارت و اداره محسوب میشود. چنانچه کودکان به حیث جاسوسان تربیت شده، گزارش خانواده هایشان را به دولت ارائه میکنند. از آنجایی که کودکان از سنین خورد با اشعار و آموزه های تولید شده توسط حزب بزرگ میشوند، این امر به شدت کودکان را به افرادی وابسته به حزب تبدیل کرده و وفاداری شان را به حزب بدین گونه تضمین می کنند. اینست که خانواده به جای اینکه محل مطمئن، آرامش دهنده و مملو از عشق و محبت باشد به مکانی بی اعتمادی، ترس و جای که خبری از روابط عواطفی و حمایت نیست، تبدیل میشود.
اختراع زبان جدیدی یکی دیگر از راهکار های حزب است زیرا حزب میخواهد زبان جدید را به تدریج جایگزین زبان قدیمی کرده و به اینگونه دایره کلمات مردم را محدود سازد تا باشد با نابود ساختن کلمات توانایی بیان و فکر کردن به مخالفت را محدود سازد. اگر در قاموس یک زبان کلماتی چون آزادی، برابری، حقوق، صلح، و حقیقت وجود نداشته باشد چگونه میشود به آن فکر کرد، برایش مبارزه کرد و در نتیجه بدستش آورد.
هرچند زبان جدید یکی از راهکار های پر کاربرد در زمینه محدود ساختن ساحه مخالفت بکار میرود اما نظر به اینکه کارایی این روش در دراز مدت عملی میشود، حزب علاوه بر آن جرمِ برای اندیشیدن تعیین میسازد که وینستون آنرا چنین بیان میکند؛ “ جرم اندیشیدن به مرگ نمی انجامد؛ جرم اندیشه خود مرگ است.”
بلی اندیشیدن و هر عملی که به دنبال اندیشیدن، دانایی و به هدف مخالفت یا نافرمانی با حزب صورت گیرد به شدت سرکوب شده و پیامد آن به مرگ می انجامد. کلمه مرگ که در کتاب از آن به عنوان “تبخیر شدن” یاد شده است به این معناست که هیچ احدی هیچ خبری از چگونگی مرگ فرد مخالف دریافت نمی کرد و طوری ناپدید میشد که گویا قبلا هیچ وجود خارجی نداشته بود.
وینستون در چنین حکومتی به یکبارگی شروع به فکر کردن بیشتر میکند و داستان با ماجرای تلاش های وینستون برای پیدا کردن حقیقت و واقعیت های تاریخی، رهایی از کنترل مداوم حزب بر افکار و رفتار مردم، جستجوی ارتباط انسانی و پیدا کردن مخالفان حزب همراه میباشد.
ولی از آن جایی که اقدامات وینستون حمایت جمعی و هماهنگی گروه های مختلف را به همراه ندارد تلاش های وی در چنین نظام مستبد به نتیجه نمیرسد. وینستون توسط حزب دستگیر میشود ولی تبخیر نمیشود و پس از تحمل شکنجه های فراوان و شستشوی دوباره مغزی به طور کامل تسلیم حزب شده و در پایان داستان تبدیل به یک شهروند مطیع و وفادار به برادر بزرگ می گردد.